خوش آمدید

 

 

 

 

سلام دوستان خوش آمدید.

 

 

این سایت قصد دارد شبهات قرآنی شما دوستان عزیز را برطرف سازد.شما عزیزان شبهه ی خود در مسائل قرآنی در قسمت نظرات این بخش مطرح بفرمایید تا بنده ی حقیر تحقیق نموده و پاسخ کاربران عزیز سایت را بدهم.

با آرزوی موفقیت ، محمدحسن

 

 

 

 

لطفا بنده را نظرات زیبا و قشنگتان بهرمند کنید

 

 

سایت رسمی استاد علی اکبر رائفی پور به نام مصاف

(حتماً سر بزنید)

 

 

برای ورود روی عکس کلیک  کنید

 

 

 

 

[ سه شنبه 5 خرداد 1395برچسب:, ] [ 10:50 ] [ محمد حسن ]
[ ]

 

کلنا عباسک یا زینب

[ یک شنبه 30 خرداد 1395برچسب:, ] [ 11:54 ] [ محمد حسن ]
[ ]

نامه ی دوم مقام معظم رهبری به جوانان اروپا و آمریکای شمالی

[ دو شنبه 9 آذر 1394برچسب:مقام معظم رهبری, ] [ 20:40 ] [ محمد حسن ]
[ ]

خطبه ی همام

روایت شده:

یکی از یاران امیرالمومنین علیه السلام که او را همام می گفتند و مردی عابد بود به حضرت عرضه داشت:

اهل تقوا را چنانکه گویی آنان را می بینم برای من وصف کن.

امام در پاسخ او درنگ کرد، سپس فرمود:

ای همام، تقوای الهی پیشه کن و کار نیک انجام بده، زیرا خداوند با اهل تقوا و اهل کار نیک است. همام به این مقدار سخن قناعت نکرد و حضرت را قسم داد. حضرت خدا را سپاس و ثنا گفت و بر پیامبر - که درود خدا بر او و آلش باد – درود فرستاد و سپس فرمود:

اما بعد، خداوند پاک و برتر مخلوقات را آفرید در حالی که از اطاعتشان بی نیاز، و از گناهشان ایمن بود، زیرا عصیان عاصیان به او زیان نمی رساند، و طاعت مطیعان او را سود نمی دهد. پس روزی آنان را در میانشان تقسیم کرد، و هر کس را در دنیا در جایی که سزاوار بود قرار داد.

پرهیزکاران در این دنیا اهل فضائل اند، گفتارشان صواب، پوشاکشان اقتصادی، و رفتارشان افتادگی است. از آنچه خدا بر آنان حرام کرده چشم پوشیده، و گوشهای خود را وقف دانش با منفعت نموده اند. آنان را در بلا و سختی و آسایش و راحت حالتی یکسان است، و اگر خداوند برای اقامتشان در دنیا زمان معینی را مقرر نکرده بود از شوق به ثواب و بیم از عذاب به اندازه چشم به هم زدنی روحشان در بدنشان قرار نمی گرفت. خداوند در باطنشان بزرگ، و غیر او در دیدگانشان کوچک است.

آنان با بهشت چنانند که گویی او را دیده و در فضایش غرق در نعمتند، و با عذاب جهنم چنانند که گویی آن را مشاهده نموده و در آن معذبند. دلهایشان محزون، همگان از آزارشان در امان، بدن هاشان لاغر، نیازهایشان سبک، و نفوسشان با عفت است. روزی چند را در راه حق صبر کردند که برای آنان راحتی جاوید به دنبال آورد، این است تجارتی سودآور که خداوند برای آنان مهیا نمود.

دنیا آنان را خواست و آنان آن را نخواستند، به اسارتشان کشید و آنان با پرداخت جانشان خود را آزاد کردند. به هنگام شب برای عبادت برپایند، در حالی که اجزای قرآن شمرده و سنجیده تلاوت کنند، خود را به آیات قرآن اندوهگین ساخته، و داروی دردشان را از آن برگیرند. 

چون به آیه ای بشارت دهنده بگذرند به مورد بشارت طمع کنند، و روحشان از روی شوق به آن خیره گردد، و گمان برند که مورد بشارت در برابر آنهاست. و چون به آیه ای بگذرند که در آن بیم داده شده گوش دل به آن دهند، و گمان برند شیون و فریاد عذاب بیخ گوش آنان است. قامت به رکوع خم کرده اند، به وقت سجده پیشانی و دست و زانو و انگشتان پا بر زمین می گذارند، و از خداوند آزادی خود را از عذاب می طلبند.

اما به هنگام روز، بردباران و دانشمندان و نیکوکاران و پرهیزکارانند. بیم از حق جسمشان را چون تیر تراشیده لاغر کرده، مردم آنان ر ا می بینند به تصور اینکه بیمارند، ولی بیمار نیستند، و می گویند دیوانه اند، در حالی که امری عظیم آنان را بدین حال درآورده. به طاعت اندک خشنود نمی شوند، و طاعت زیاد را زیاد ندانند، بنابراین خود را به کوتاهی در بندگی متهم کنند، و از عبادت خود در وحشتند.

هرگاه یکی از آنان را تمجید کنند ار آن تمجید بیم نموده و گوید: من از دیگران به خود آگاه ترم، و پروردگارم از خودم به من داناتر است؛ خداوندا، مرا به آنچه درباره ام گویند مگیر، و از آنچه می پندارند بهتر گردان، و زشتی هایی را که از من خبر ندارد بر من ببخش. از نشانه های دیگرشان آن است که هر کدام را دارای نیرومندی در دین، دوراندیشی با نرمی، ایمان همراه با یقین، حرص در دانش، علم با بردباری، میانه روی در توانگری، فروتنی در عبادت، آراستگی در تهیدستی، بردباری در سختی، جویایی در حلال، نشاط در هدایت، و دروی از طمع بینی. در عین به جا آوردن اعمال شایسته ترسان است.

شب می کند در اندیشه شکر، و روز می کند در اندیشه ذکر. شب را به سر می برد با خوف، و روز می نماید دلشاد: خوف از غفلتی که او را در آنچه بر او سنگین است از او پیروی نکند او نیز آنچه را که نفس به آن رغبت دارد به او نمی دهد. روشنی چشمش در آن چیزی است که جاوید است، و بی رغبتیش در آن است که فانی شدنی است. بردباری را با دانش، و گفتار را با عمل آمیخته می کند. آرزویش کم و کوتاه، لغزشش اندک، دلش فروتن، نفسش قانع، خوراکش اندک، زندگیش آسان، دینش محفوظ، شهوتش مرده و خشمش فروخورده است.

خیرش را متوقع، و از شرش در امانند. اگر در میان غافلان باشد از ذاکرانش به حساب آرند، و اگر در میان ذاکران باشد در شمار غافلانش نیارند. از آن که بر او ستم کرده بگذرد، به آن که او را محروم نموده عطا کند، و با کسی که با او قطع رحم نموده صله رحم نماید. زبان دشنام ندارد، گفتارش نرم است، زشتیش پنهان، و خوبیش آشکار است، نیکی اش روی آورده، و شرش روی گردانده، در حوادث آرام، در ناخوشیها شکیبا، و در خوشیها شاکر است.

بر دشمن ستم نمی کند، و به خاطر محبوبش مرتکب گناه نمی شود. پیش از حاضر کردن شاهد، خود اقرار به حق می نماید. امانت را تباه نمی کند، و آنچه را به یادش آرند به فراموشی نمی سپارد، احدی را با لقب زشت صدا نمی کند، به همسایه نمی زند، به بلاهایی که به سر مردم می آید شادی نمی نماید، در باطل وارد نمی شود، و از حق خارج نمی گردد.

اگر سکوت کند سکوتش غمگینش نکند، و اگر بخندد قهقهه نزند، چون به او ستم روا دارند صبر پیشه سازد تا خدا انتقامش را بگیرد. از خود در رنج است، و مردم از او در راحتند. در امر آخرت خود را به زحمت اندازد، و مردم را از جانب خود قرین آسایش کند. دوریش از آن که دوری می کند محض زهد و پاک ماندن، و نزدیکی اش به آن که نزدیک می شود به خاطر نرمی و رحمت است، دوریش از راه تکبر و خودخواهی، و نزدیکی اش از باب مکر و فریب نیست.

راوی گفت: چون سخن به اینجا رسید همام فریادی برکشید و جان داد.

حضرت فرمود:

به خدا قسم از چنین پیشامدی بر او می ترسیدم.

سپس ادامه داد:

اندرزهای رسا با اهلش اینگونه معامله می کند!

یکی از حاضران فضول به حضرت گفت: خودت چه حالی داری؟

فرمود: وای بر تو، هر اجلی را وقت معینی است که از آن نمی گذرد، و علتی است که از آن تجاوز نمی کند. باز ایست و دیگر اینچنین مگوی که این سخنی بود که شیطان بر زبانت جاری ساخت.

خطبه ی 193 نهج البلاغه

[ دو شنبه 30 شهريور 1394برچسب:احادیث ائمه (ع) , امام علی (ع) , نهج البلاغه, ] [ 2:4 ] [ محمد حسن ]
[ ]

سیره ی امام رضا (ع)

در مناقب ابن شهر آشوب است که : امام رضا (ع) وارد حمام شد ، مردی که آن حضرت را نمی شناخت ، به او گفت بدن مرا مالش ده ، امام شروع به مالش بدن او فرمود و هنگامی که مردم آن مرد را متوجه کردند، و حضرت را شناخت با پریشانی شروع به عذرخواهی و پوزش کرد ، اما امام هم چنان به مالش بدن او ادامه ، و او را دلداری می داد.

مناقب آل ابی طالب ، جلد 4 ، صفحه ی362 

 

 

[ چهار شنبه 25 شهريور 1394برچسب:سیره ی ائمه (ع) , امام رضا (ع), ] [ 15:6 ] [ محمد حسن ]
[ ]

برنامه ی بینات

برنامه ی بینات از شنبه تا چهارشنبه ، ساعت 22:15 در شبکه ی قرآن پخش میشود. این برنامه از لحاظ محتوایی بسیار غنی است.

 

 

 

[ چهار شنبه 25 شهريور 1394برچسب:, ] [ 7:22 ] [ محمد حسن ]
[ ]

کلیپ زیبا

یزید زمانه ات را بشناس

 

 

دانلود

 

این کلیپ از باب تأثیرگذاری شگرف و از باب زیبایی مثال زدنی می باشد. توصیه می کنم که این کلیپ بسیار زیبا را از دست ندهید.

 

منبع  : سایت مصاف

[ شنبه 14 شهريور 1394برچسب:استاد رائفی پور , امام حسین (ع), ] [ 1:35 ] [ محمد حسن ]
[ ]

امام رضا (ع)

چند عکس از حرم امام رضا

 

 


ادامه مطلب
[ چهار شنبه 4 شهريور 1394برچسب:امام رضا (ع) , عکس مذهبی, ] [ 22:31 ] [ محمد حسن ]
[ ]

شبهه ی صفات انسانی که در قرآن به خدا نسبت داده می شود

شبهه ای که درباره ی صفات پروردگار در قرآن ذکر می کنند این است که خدا چگونه می تواند دارای صفاتی انسانی همانند حیله ، غضب ، دوستی و ... باشد؟

پاسخ :  «و نَفَختُ فیهِ مِن روحی : و از روح خود در آن دمیدم.»     سوره ی مبارکه ی حجر ، آیه ی 29

همه ما انسان ها صفاتی که داریم از خدا اخذ نموده ایم. یعنی هر صفتی که خداوند داراست  ذره ای از آن در وجود انسان به دلیل دمیدن روح پاک الهی وجود دارد. به طور مثال خدا رحیم است ، آدم هم می تواند رحیم باشد . خدا رحمن است ، بشر هم می تواند رحمن باشد ولی نه در حدی که خدا رحمن است و می بخشد. زیرا بخشش خدا بی حد و حصر است . تفاوت این است که ما محدود می بخشیم ولی پروردگار عالمیان نا محدود می بخشاید. البته صفاتی در خدا و جود دارد که مختص خود او مانند احدیت (یکتا بودن) و الوهیت (معبود بودن) ، ازلیت و ابدیت (جاودانه بودن) و ...

نکته مهم : گناه و فسقی که در بعضی انسان هاست از سوی شیطان است نه خدا زیرا خداوند پاک منزه است .

«وَ سُبحانَ اللهِ رَبِّ العالَمینَ  : و پاک منزه است پرورگار جهانیان.»       سوره ی مبارکه ی نمل ، آیه ی 8

دوستان عزیز اگر با این توضیح ، شبهه ی شما برطرف نشد ، لطفاً یک نظر خالی در این مطلب قرار دهید تا تحقیق شده و دلیل های بیشتری آورده شود.

توضیحات کامل تر :

نخست بايد در مورد ماهيت صفات الهي و نيز ماهيت صفات انسان نكاتي را ذكر كنيم.

يك: بين ذات الهي و صفات الهي و نيز بين صفات الهي با يكديگر، مفهوماً تغاير هست، ولي در خارج همگي به وجودي واحد كه همان وجود مطلق غير متناهي است موجودند، چرا كه يگانگي خداوند متعال در ذات و صفات به همين معنا مي باشد. لذا حضرت اميرالمؤمنين ـ عليه السلام ـ در خطبه اول نهج البلاغه مي فرمايد: «صفات الهي زايد بر ذات او نيست و كسي كه خدا را اين گونه توصيف كند حقيقت او را نشناخته است». اين عينيت صفات الهي با ذات الهي خود نوعي كمال محسوب مي شود چون اتصافِ ذات الهي به صفات، احتياج به امري و رأي خودِ او ندارد لذا اين عدم احتياج، خود نوعي كمال است.

دو:وقتي با دلائل عقلي اثبات مي كنيم كه خداوند متعال علّت تمام پديده هاي هستي است به اين معناست كه وجود حق تعالي، واجب است و وجودش بالذات مي باشد، أزلي و أبدي است و هر صفتي كه حاكي از كمالِ وجودي است به نحو نامحدود و خالي از هر گونه شائبه و نقص و محدوديت و... براي خداوند ثابت است چرا كه همان گونه كه ذات الهي بي حدّ و حصر و بدون هيچ قيد و شرطي است و از هر گونه نقص مبرّاست. صفات الهي نيز چون با ذات الهي عينيت دارند به همين گونه مي باشند.

سه: ماهيت صفات انساني به اين گونه است كه: صفات انسان بالعرض و بالواسطه است يعني از ذات خود انسان سرچشمه نمي گيرد و بايد با تلاش و كوشش آن را كسب كند، مثلاً براي عالم شدن، بايد سال هاي زيادي را براي تحصيل علم صرف كند، درس بخواند، سر كلاس برود، بي خوابي بكشد و... تا پس از سال هاي متمادي تازه در يك رشته اي خاص از علوم توانايي پيدا كند. لذا به علت اين كه وجود انسان محدود به زمان و مكان خاصي است صفاتي كه كسب مي كنند نيز محدود، زوال پذير خطاپذير و توسط آلات و ابزار و... مي باشد. با مشخص شدن ماهيت صفات الهي و صفات انسان به خوبي فرق جمله «خدا عالم است» با جمله «علي عالم است» روشن مي گردد چرا كه منظور از علم الهي حضور تمام موجودات است نزد ذات خداوند متعال.آن هم علمي كه نامحدود و خالي از هر گونه قيد و نقصي است، علم الهي بالذات و بالاستقلال است ولي علم انسان محدود، ناقص خطاپذير و بالعرض است. نتيجه اينكه بين خداوند متعال و انسان صفات مشتركي وجود دارد مثل علم و اراده و حيات و قدرت و ... ولي بايد توجه داشته باشيم كه اين صفات هر چند براي انسان كمال محسوب مي شوند ولي در مقابل صفات الهي عين نقص و محدوديت هستند. اين صفات در انسان حقيقي نيستند و قابل تفكيك از انسان هستند

به قول شاعر: ميان مـاه مـن تـا مـاهِ گردون تفاوت از زمين تا آسمان است

غير از صفات فوق كه با مسامحه مي‌توان گفت بين انسان و خدا مشتركند، صفاتي نيز وجود دارند كه فقط و فقط مخصوص ذات الهي است و اتصاف غير او به اين صفات محال است، همچون أحديت، واحديت، أزليت، أبديت، ألوهيت، ربوبيت و... . در مورد صفات الهي در قرآن كريم آيات بسيار زيادي وجود دارد كه به برخي از آن‌ها اشاره مي‌كنيم: آيات ۲۲-۲۴ سوره حشر، سوره عنكبوت آيه ۲۰ و سوره توبه آيه ۱۱۵، سوره رعد آيه ۹، سوره ممتحنه آيه ۱۰، سوره يوسف آيه ۶۴، سوره فاتحه آيه ۳، سوره توحيد و بسياري از آيات ديگر كه به علت طولاني شدن مطلب از آن صرف نظر مي كنم.

منبع قسمت توضیحات کامل تر : جنبش نت

[ چهار شنبه 4 شهريور 1394برچسب:شبهه , ] [ 21:43 ] [ محمد حسن ]
[ ]

خجسته میلاد امام رضا (ع) را به تمامی دوستداران و پیروان ایشان تبریک می گویم

 

[ سه شنبه 3 شهريور 1394برچسب:امام رضا (ع) , تبریک میلاد, ] [ 19:29 ] [ محمد حسن ]
[ ]
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 7 صفحه بعد