تک عکس زیبا

[ یک شنبه 31 خرداد 1394برچسب:عکس مذهبی , قدس , قبة الصخره, ] [ 1:30 ] [ محمد حسن ]
[ ]

چند عکس زیبا به مناسبت حلول ماه مبارک رمضان

بقیه در ادامه ی مطلب...


ادامه مطلب
[ شنبه 30 خرداد 1394برچسب:عکس مذهبی, ] [ 2:21 ] [ محمد حسن ]
[ ]

فرا رسیدن ماه ضیافت الهی ماه مبارک رمضان بر تمامی مسلمانان تبریک و خجسته باد

[ پنج شنبه 28 خرداد 1394برچسب:, ] [ 22:50 ] [ محمد حسن ]
[ ]

شبهه ی آیه ی 13 سوره ی ابراهیم

وَ قالَ الَذینَ کَفَرُوا لِرُسُلِهِم لَنُخرِ جَنَّکُم مِن اَرضِنا اَو لَتَعُودُنَّ فی مِلَّتِنا فَاَوحی اِلَیهِم رَبُّهُم لَنُهلِکَنَّ الظّالِمینَ

و کفار به پیامبرانشان گفتند: ما قطعا شما را از سرزمین خود بیرون می کنیم. مگر ان که در کیش ما در آیید پس پروردگارشان به آنان وحی کرد که ما حتما ستمگران را نابود می کنیم.

شبهه:مگر انبیا قبل از بعثتريال مشرک بودند که کفار از آنان تقاضا می کردتد به آیین ما باز گردید؟{لتعودنّ فی ملّتنا}

پاسخ:اولا ممکن است مراد کفار، برگشت پیامبران در سلطه آنان باشد. یعنی می گفتند:بر فرض که شما ایمان دارید، ولی نباید در برابر ما قیام کنید و خود و یارانتان از راه ما سر پیچی نمایید.

ثانیا: {عود} اگر با حرف {الی} همراه بود به معنای بازگشت به حالت اول است، ولی حال که با {فی} همراه است، مراد از آن تغییر و تحول است نه بازگشت به حالت اول، یعنی تغییر عقیده دهید و آیین ما را بپذیرید.

[ سه شنبه 26 خرداد 1394برچسب:شبهه, ] [ 12:54 ] [ محمد حسن ]
[ ]

دو بیتی زیبا

عمری ست که از حضور او جا ماندیم                در غربت سرد خویش تنها ماندیم

او منتظر است تا که ما برگردیم                        ماییم که در غیبت کبری ماندیم

[ پنج شنبه 21 خرداد 1394برچسب:اشعار مذهبی , حضرت صاحب الزمان (عج), ] [ 13:20 ] [ محمد حسن ]
[ ]

حدیث پند آمیز

 امام حسن عسکری : زشتی ها همگی در خانه ای جمع شده اند که کلید آن دروغ است.

[ یک شنبه 17 خرداد 1394برچسب:احادیث ائمه (ع) , امام حسن عسکری (ع), ] [ 17:27 ] [ محمد حسن ]
[ ]

عکس مذهبی3

 

 

برای مشاهده لطفا به ادامه ی مطلب بروید...


ادامه مطلب
[ یک شنبه 17 خرداد 1394برچسب:عکس مذهبی, ] [ 16:18 ] [ محمد حسن ]
[ ]

تولد منجی بشریت امام زمان (عج) بر تمامی شیعیان و دوستداران ایشان مبارک باد.

[ پنج شنبه 14 خرداد 1394برچسب:تبریک میلاد, ] [ 1:4 ] [ محمد حسن ]
[ ]

خاطره ای از شیخ جعفر مجتهدی به نقل از جناب آقای محمد رضا مجاهدی

جناب مجاهدی می فرمودند : سال هاست این توفیق را دارم كه در روز تاسوعا و یا عاشورا به سبك عمان سامانی مرثیه سرایی كنم و ارادت دیر پای خود را نسبت به سالار شهیدان و سایر شهدای كربلا ابراز دارم. تاسوعای آن سال نیز پس از شركت در مراسم عزاداری و مراجعت به خانه،مرثیه منظومی را در قالب مثنوی تقدیم مولی الكونین، ابی عبدالله الحسین (علیه السلام)كردم و ساعتها با قرائت همان مرثیه در خلوت خود به عزاداری سرگرم شدم. چند روزی كه گذشت یكی از دوستان صمیمی به دیدن من آمد و گفت:

آقای مجتهدی انتظار شما را میكشند و به من امر فرمودند كه مراتب دلتنگی شان را باشما در میان بگذارم! در آن زمان، حضرت آقای مجتهدی در منزل آقای حاج فتحعلی در قزوین به سر میبردندعازم قزوین شدیم . من در محضر آن مرد خدا ابتدا به سخن نمیكردم و اگر سوالی میفرمودند، با جملهایكوتاه در مقام پاسخ برمی آمدم زیرا جاذبه های وجودی آقای مجتهدی و تماشای جمالنورانی ایشان، به اندازه كافی آدمی را از شور و حال سرشار میكرد و نیازی به سخنگفتن نبود.

به قزوین رسیدیم دو نفر از دوستان در سر كوچه ای كه منزل آقای حاج فتحعلی در آنقرار داشت، منتظر ماندند. قرار بود اگر جناب مجتهدی اجازه فرمودند وارد شوند ، وقتیكه زنگ در را به صدا درآوردم حدود ساعت ده صبح بود

. آقای فتحعلی در را باز كردند،و من پس از سلام و احوالپرسی پرسیدم: آقا تشریف دارند؟ گفتند:

سرگرم استحمام هستند و معمولاً این كار طول میكشد!

گفتم:

پس به ایشان بفرمایید فلانی حسب الامر از قم آمده بود و ...

آقای حاج فتحعلی داخل حرف من دوید و گفت: من در جریان پیغام ایشان برای شما هستم، میترسم وقتی كه رفتن شمارا بشنوند ناراحتشوند. چند دقیقهای تأمل كنید تا كسب تكلیف كنم.

در آن سالها، آقای مجتهدی به خاطر چند سكته مغزی ملازم بستر بودند و نیمی از بدن ایشان حركت ارادی نداشت و چون شخصاً قادر به استحمام نبودند، برخی از دوستان دراین كار به ایشان كمك میكردند و به همین جهت دو سه ساعتی به طول میكشید تا ازحمام خارج شوند. آقای حاج فتحعلی برگشت و گفت:

آقا میفرمایند تشریف داشته باشید،كار استحمام را مختصر خواهند كرد.وارد خانه شدم، و در طبقه فوقانی آن در اتاقی كه مخصوص آقای مجتهدی بود كنارتخت نشستم. حدود سی دقیقه گذشت و ایشان آمدند. پس از ابراز مراحم همیشگی و احوالپرسی، پرسیدند:

آقا جان! همسفر دارید؟ عرض كردم: با آقای .... و آقای ... به قزوین آمده ام.

فرمودند:

دوستان را منتظر نگذارید! شما كه عزیزید همراهان شما هم عزیزند اینجا خانه شماست!

رفتم و به دوستان بشارت دادم كه موجبات دیدار فراهم است! وقتی كه به اتفاق به محضرآن مرد خدا شرفیاب شدیم، ضمن تفقد از دوستان، گفتند:

آقاجان! نگذارید آقای مجاهدی در قم احساس غربت كنند ...

سپس روبه من كرده فرمودند:

آقا جان! آقا امام حسین (علیه السلام) عرض ارادت شما را پذیرفته اند و به مرثیه ای كه درروز عاشورا سروده اید مهر قبول زده اند!

برای من شنیدن این گونه سخنان از زبان ایشان تازگی نداشت و میدانستم در هر كجا كه باشند دوستان خود را زیر نظر دارند. به هنگام حركت از قم یك حس ناشناخته ای به من میگفت كه شعر تازه سروده خود را به همراه داشته باشم و اینك میدیدم كه راز احضارمن در ارتباط با همان شعر بوده است! هنگامی كه سرگرم قرائت شعر خود شدم، با گریه های بی اختیار آن مرد خدا فضای اتاقچنان سرشار از صفا و روحانیت شده بود كه دلم میخواست كار خواندن شعر را ناتمام بگذارم ...

روز عاشورا، به پای خم غنود            هر حریف باده پیمایی كه بود 

آستین افشان و پایكوبان و مست      شسته دست از غیر جانان هر چه هست

 جمله از جام بلا صهبا زده                  پرده های غیب را بالا زده ...

[ دو شنبه 11 خرداد 1394برچسب:شیخ جعفر مجتهدی , در محضر لاهوتیان, ] [ 11:8 ] [ محمد حسن ]
[ ]

حدیثی زیبا از امام علی (ع)

ای فرزند آدم آن چیز که بیش از نیاز خود فراهم کنی،برای دیگران اندوخته ای.  (نهج البلاغه،حکمت 192)

[ یک شنبه 10 خرداد 1394برچسب:احادیث ائمه (ع) , امام علی (ع), ] [ 18:30 ] [ محمد حسن ]
[ ]
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 7 صفحه بعد